اصلا آرامش ندارم همش دلم میخواد ازش انتقام بگیرم همش نفرینش میکنم تا یکی مثل خودش دربیاد جلوش خیلی زهرم کرد زندگیو شوهرمم جدیدا شناختتش تصمیم گرفتم دیگه نرم خونه مادرشوهرم تا ببینمش مجرده
شوهرمم چند وقت پیش شناختتش چیکار کنم رها شم دلم میخواد عید هم نرم خونشون الان اونا هم نزدیک ۲۰ روزه به شوهرم زنگ نزدن میترسم زنگ بزنن و آشتی کنن همینطوری که نمیبینمش عذاب میکشم چه برسه دوباره ببینمشون🥲