دیشب ما رو واسه افطار دعوت کرد شوهرم روزه بود خودشونم روزه بودن سفره رو چیدیم مربا ، پنیر ، خامه ، کره ، چند مدل ارده و شیره و شیر داغ و چای و نون تازه گذاشت سر سفره یعنی سفره کاملا شبیه صبحانه بود اما خب واسه افطار معقول بود خلاصه خوردیم جمع کردیم نشستیم دور هم صحبت کنیم من همش چشمم به آشپزخونه بود منتظر شام بودم دیدم هیچ قابلمه ای روی گاز نیست فکر کردم میخواد از بیرون سفارش بده آخه خیلی وسواسه و از اوناست که میگه چون گاز کثیف نشه غذا نمیپزم شوهرش که همیشه شاکیه سر این موضوع دعوا دارن خلاصه منتظر شام بودم و خیلی گرسنه م بود دیدم یهو گفت ماه رمضان طوریه که آدم نباید شام بخوره وگرنه معده درد میگیریم و ما همیشه فقط افطاری میخوریم دیگه صبر میکنیم تا سحر بشه غذا بخوریم 😑 باز حداقل یه سوپی آشی فرنی چیزی میذاشت تا سیر بشیم بهتر از هیچی بود آخر شب برگشتیم از گرسنگی هلاک شدیم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اولین باره افطاری دعوت میکنن قبلا فقط شام و نهار دعوت میکردن
یه بار تو دعوتشون کن بلکه یاد بگیره
برای سلامتی و تعجیل ظهور آقامون...حضرت عشق.... مهدی فاطمه صلوات.....شمایی که میخونی..🤨 تویی که دعات میگیره و ما خونه خریدیم از دعای خیرت،واسه سلامتی پسرم هم دعا کن😔
پولداری که اصول مهمانوازی روبلد نباشه پولش بخوره توی سرش
وقتی شمارووعده گرفته واسه افطار حتما باید یه چیزی مثه آش یا الویه میذاشت سرسفره
یه لشگر روکه دعوت نکرده کلا یه خانواده بودید دیگه .یعنی اینقد گشادیش اومده یا خسیسه؟
ایمه موشیمن: شُویِم کِرد، خُوه شِم بو/تِفَر چاره رَشِم بو... آره خلاصه اونجا که حمید عسکری میگه: هیچکی مثه من تورو دوس نداره اینو از تو چشام میتونی بخونی،تو بودی جونم و عمرم و کسی که میخواستمو قسمِ راستمو که میخوای بدونی🥺💔* به چشمانم نگاه کرد وگفت؛ بگو دوباره به این جهان بازخواهیم گشت ومرا...حتی اگر درختِ گیلاسی آفریده شده باشم باز خواهی شناخت😔💔* یه چی بگم همین الان یادم اومد یادش بخیر سریال چار خونه رو بچگیام میدیدم ساعت ۱۱ از شبکه سه پخش میشد،مامانم میگفت برو بگیر بخواب بچه دیروقته ولی مگه میشد همه ببینن من نه؟ یادمه شنبه ( جواد رضویان) با این حلبای روغن و یه چوب و چن تا نخ گیتار درست کرده بود منم پیله کرده بودم به بابام که باید واسم درست کنی😅😂تهش رفت یه دونه از این اُرگا واسم خرید گفت اونو بیخیال شو دختر ولی من هنوز فک میکنم به اون حلب روغن و این اهنگ قیسمت نَمیشه اینگار 🙂 یااونجا که میگفت هینگااامه هینگامه😁😥.میدونید ولی هیچ وقت قسمت نشد اونی که باید🙃}}}}* 🚶♀️🚶♀️🚶♀️یه چیزی میگم اینو ازمن کاش یادت باشه،جنگی میجنگه حتی اگه کالج پاش باشه👊✌️