من تقریبا یه ماه نشده بود یکی اومد تو زندگیم با همه فرق داشت برام..خیلیا اومدن و رفتن این فرق داشت...نه احساسی..رفتاری..امنیتی که یه دختر میخواست..توجه مراقبت..همه چی فراهم بود..قصدشم جدی...همش هم میگفت هیچ جوره از دستت نمیدم..دیشب سر یه موضوعی که واقعا مهمم نبود قهر کرد
و الانم نیست..رفت
به هیچ کس نباید دل بست و اعتماد کرد عزیز..مردا خیلی راحت حرف میزنن...اونی که باور میکنن ماییم
ببین از خودم زمانی که با شوهرم اسنا شدم میگم صرفا بخاطر اینکه اعتمادبنفستو ببری بالا و صبر کنی من قدم ۱۷۰ و وزنم ۴۵ بود یعنی چوب خشک لاغرررر بشدت بعد تو تصادف دندونام ضربه دیده بود کج و کوله الانم نصف بیشتر دندون ندارم چشمامم اینقد ضعیفه بدون عینک نمیبینم شیشه هام قشنگ ته استکانی حالا شوهرم قد بلند چشم ابرو مشکی هیکلی خوش اخلاق با حوصله و صبور برعکس خودک که بشدت لجباز و تندخو و عصبی هستم طوری شیفتم شده بود که از مدت اشناییمون تا عروسیمون یکسالم نشد میگفت بدون تو بودن رو نمیتونم تصور کنم حالا من چی دارم هیجی فقط اعتماد بنفس بالا🤣🤣🤣
میتونی، بجز خانواده،پدر و مادر ....برا همه جایگزین هست....مطمئن باش.... زمان همه چی رو حل میکنه
نه دیگه همه پسرا شبیه ببخشید دست خر به چشمم میان
سپردم به زمان
شاید به وقتش
اوووو حالا قسمت خوباسو شنیدی اینقد تو زندگی سختی کشیدم و اذیت شدم اون سرش ناپیدا البته که امتیاز منفی همسرمم وضعیت مالیش بود ولی شکر میگذرونیم دوکل کن بخدا عزیزم اگر قسمتت قراره ادم بدی باسه همون تنهایی شرف داره به بودن و اذیتت
خدا بهترشو بهم داد، فراموشم که نشد ولی الان حتی دلم نمیخواد اتفاقی اون آدم رو جایی گذری ببینم و یا هیچکسی که آشنای مشترک باشن دلم نمیخواد ببینم، دیگه علاقه ای نیست ولی خب یادم نرفته و گاهی اذیت میشم
