دم عیده خونه مامانم میرم همه در تکاپوی عیدن برا خودشون برای بچه هاشون ...
امسال خودم بخاطر اینکه بچه کوچیک داشتم نرفتم سر کار شوهرمم انگار سیب زمینیه خالصه وقتی میبینم همه برا بچه هاشون خرید میکنن دلم میگیره ک نمیتونم برا بچه هام خرید لباس کنم دلم میسوزه واسشون دومیه که بمیرم واسش تو این یکسال کهنه پوش داداشش بوده
خودم ک بدرک قید همه چی زدم اما دلم خونه واسه بچه هام درسته اونا نمیفهمن ولی منکه میفههم چقدر سخته تو ی خانواده سطح زندگیا اینهمه متفاوت باشه ..قلبم درد میاد میخام یک دنیا ب مظلومیت بچه هام زار بزنم..
بخودم میگم حتما از سال جدید دوباره برم سر کار از یطرفم کسی رو ندارم از بچه ام نگه داری کنه و مهد هم تو شهر ما نیست واسه بچه های زیر سه سال
درد دلی بود که اگر نمینوشتم ..تا صبح از بغض خفه میشدم 😞😞😞