2777
2789
عنوان

داستانای ترسناک بگین

| مشاهده متن کامل بحث + 163 بازدید | 20 پست

۱۰ سالم بود با مامانم رفته بودیم خونه زنداییم که روستا بودن من اومدم بیرون که بازی کنم اونا خونشون دوتا در داشت 

من سمت پشت خونشون داشتم بازی میکردم که یه درخت خیلی بزرگ انجیر اونجا بود

یکم دورتر دقیقا زیر درخت انجیر دیدم مامانم با چادر گل گلی خودش صورتشو کامل پوشونده منو نگاه میکنه هرچی صداش میکردم جوابم رو نمیداد هی صدا میکردم مامان مامان که یهو صدای مادرمو از یه سمت دیگه شنیدم داخل خونه زنداییم بود و اصلا بیرون نیومده بود😑


بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

۱۰ سالم بود با مامانم رفته بودیم خونه زنداییم که روستا بودن من اومدم بیرون که بازی کنم اونا خونشون د ...

داشتم می رفتم سمتش که مامانم صدام کرد

شاید فکر کنید توهم زدم ولی اون سمت جنگل بود تقریبا آدمی از اونجا رد نمیشد..

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792