من خودم چن باری از لحظه‌های خوبم گفتم...
تاپیکام همش چیزای خوبه
ولی واقعا تو خانواده‌ی نرمالی نیستم خیلی زندگی سختی داشتم و دارم
من ۲۰ روز مونده به نامزدیم بدترین روزا رو گذروندم لحظه‌های خوب زندگیم با غم گذشت
با نامزدم بحث دارم گاهی
زندگی گل و بلبل نییت امروز از شدت ناامیدی داشتم دیوونه می‌شدم
بلاگرام اگه خونه بزرگ دارن یه درصد احتمال بدین مستاجرن
اگه رابطه‌شون با شوهرشون خوبه حتما بحثم دارن
اره،ولی همین ظاهرشون هم حسرت ماعه
خداروشکر کم کم دارن جمعشون میکنن
اتفاقا طبیعیه
تا غم نباشه معنی شادی رو نمیفهمی
غم و شادی از اول زندگی با ماهه و باید مثل کفه ترازو در وجودمان برابر باشه تا قدر بدونیم برای بهتر شدن حالمون بگذریم و رها کنیم و تلاش کنیم
نمیشه به کسیم حسودی کرد یا برا زندگیشون حسرت خورد من غم هایی داره که تو نمیتونی تحمل کنی در مقابل توعم چیزهایی تجربه کردی که شاید من از پسش برم نمی‌اومدم پس قابله مقایسه نیس🥲💙🐬
قربونت برم
دقیقا من یه عمه دارم خیلی ساده با اینکه سنش داره می‌ره بالا اما همیشه تو جمع بساط بگو بخند و رقصش به پاعه یبار خیلی ناراحت بود همش سر به سرش گذاشتم که بگه چی شده یکم سبک بشه بعداز یکم حرف زدن گفت درد دل در دل بماند بهتر است من شاید زندگی خوبی داشته باشم اما مطمعن باش غمم دارم منتها نمیگم چون بعدا اون ناراحتی یادم می‌ره اما تو فکر و ذهن مردم میمونه و میکوبنش به رو ادم
