دیروز روز درختکاری بود و من قرار بود با یه انجمن محیط زیستی برم ک درخت بکاریم ساعت ده صبح
منم صبح رفتم سر کار تند تند کارامو انجام دادم ک ساعت ده برسم ب انجمن
ساعت ۹ و نیم یه آمار مهم اداره ازم خواست ک نتونستم برا درختکاری برم
منم ناراحت بودم به همکارم گفتم زندگی من ک ثمره نداشت خواستم برم درختکاری بکارم ک ثمره باشه اونم نشد
دیدم تلفن همکارم زنگ خورد از شهرداری بود گفتش ک دو تا نهال براتون میاریم ک محل کارتون بکارید
ما هم همکارا رو صدا زدیم رفتیم نهال ها رو کاشتیم
حس خوبی بود
حس میکنم زندگیم ثمر داره🤣