تو گوشی رلم پیام دیدم ک دوستش داده بود خونه ای با فاطمه بیام
اینم نوشته بود بیا
(خونه گرفتیم،وسایلم داشتیم میگرفتیم، قرار بود چند ماه دیگه عقد کنیم)
میگه دوس دخترشه،خونه تنها بودن اومدن ی سر بزنن
با اینکه من قبلا بهش گفته بودم رفیق دختر خوشم نمیاد داشته باشی
خونمون بودیم، اینو دیدم
سر همین موضوع پاشدم اومدم بیرون
تنها چیزی ک گف، گف چته مودی
گفتم تا الان هر کاری دوس داشتی کردی، قرار نیس ادامه داشته باشهد
بدون خدافظی زدم بیرون