بابام دوشب داشت از سرکار برمیگشت
یعدموقعی که میخواسته بود موز بخره
یهو کلی ادم بهش باقمه تفنگ حمله کردن
یعد یکی از اون افراد قمه به قصد کشت سمت بابام انداخته بود
بابام اگ سرشو نمیبردعقب قمه میخورد توگردنش
بعد کلی ب ماشین اسیب زدن
بعدا فهمیدیم دعواشون ناموسی بوده میخواستن بریزن رو سر یکی از همسایه ها
ولی چون خونه نبودن
اینام عقدشون گرفته بود ب هرکسی که میومد تومحله حمله میکردن