2777
2789

منو شوهرم ازدواجمون عاشقانه بود

الآن تنها بعد از گذشت ۲ سال و نیم و یه پسر بچه چندماهه حس می‌کنم ازم متنفره

ما یه دعواها و کشمکش هایی هم داشتیم که بیشتر مقصر هم اون بوده خیلی گیر میداد و اذیتم می‌کرد

الآن حس می‌کنم اصلاااا دوسم نداره نه تلاشی برا خوشحالیم میکنه نه هیچی زندگیمون خیلی سرده فقط موقع نیاز هاش مهربونه که اونم نه بوسی نه نوازشی هیچی کاری کرده که حتی از رابطه زناشویی هم متنفرم

سعی میکنم مهربون باشم بلکه با مهربونی جذبش کنم

کلی تلاش کردم ولی نمیشه

انگار واقعا ازم متنفره ، بودو نبودم براش مهم نیست

امشب کلی از دستش گریه کردم و التماسش کردم یه جوری با تمسخر نگام کرد و مسخره کرد که دوس دارم بمیرم

عاشق همسرمم❤️خدایا یه پسرخوشگل و باهوش و سالم ازت میخوام❤️دعا کنید تو دلیم یه پسر خوشگل و سالم باشه❤️رفتم ان تی گفت پسره خدایاشکرررررررت خودت مراقبش باش تا به سلامتی به دنیا بیاد❤️😍پسرم خوش اومدی به زندگیمون😘🧿❤️

مستقیم رک حرفات بزن باهاش تا اصلاحات پیوست بخوره

کمک کردن از علاقه های فوق قلبیم هست هرکسی مشکل داشت احتیاج به کمک داشت بهم اطلاع بده بعدیادت نره تو زندگیت مجبور نیستی به هیچ کسی راجع به چیزی جواب پس بدی به غیر از وجدانت اینو هیچ وقت یادت نره در عالم هرکسی ممکنه مهر قلب داشته باشه ولی نه [وجدان] همه بندگان مقرب الهی هستیم مهم اینه ک خدا فراموشت نکنه وگرنه بقیه که میان‌ و‌ میرن انسانیت داشتن و معرفت وجدان آسوده و اراده ومهربونی سبک زندگی نجیب زاده هاست انگاری قرن ماروزگار مرگ انسانیت هست  انسانیت گاهـی یک لبخندهس یک آرامش امنیت که محکم میگه نترس من هستم کمکت میکنم  که به احساسات و روح یک انسان غمگینی آرامش هدیه میکنی چشم بهم بزنید عمرتون میگذره پس حواستون به تلف شدن روزها تون در آشفتگی ها باشین.                                                                  

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  22 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش