امروز از صبح که رفت سرکار ظهر نیومد بارون هم بود نمی تونستم برم بیرون همش تو خونه بودم شب بهش پیام دادم کی کارت تموم میشه حوصله ام پوکید زودتر بیا بریم یه دوری بزنیم پیام داد آماده شو یه ربع دیگه دم درم خلاصه رفتیم سوپرایزم کرد یه کافه رفتیم با موسیقی و دیجی من رو یه موضوع خیلی حساسم همش سرش تو گوشی و در حال پیام دادن باشه خصوصا یه مهمونی یا وقتی بامن جای باشه منم آمدم با حالت شیطنت انگشت زدمرو صحفه گوشی تا گوشیش بیاد پایین که ببینم اونم از سرک کشیدن و فضولی کردن تو گوشیش که تو دستش باشه بدش می یاد اخماش رفت تو هم قیافه گرفت گفت تو می دونی من از چه چیزی بدم می یاد ولی باز تکرارش می کنی واقعا حال منم گرفته شد و به دهنم زهر مار شد میگم منو آوردی بیرون خوب حواست به من باشه یک ساعت گوشیت بزار زمین
حالا واقعا حق با کیه ؟