2777
2789
عنوان

مهربرون برادر شوهرم منا دعوت نکردند

5315 بازدید | 154 پست

دیشب مهربرون برادرشوهرم بود، فقط شوهرم دعوت کردند، درحالیکه بسیار صمیمی هستیم ‌و فقط همین یه عروس دارند، گفتند میخایم فقط خودمون بریم و کسیا نمیخایم، شوهرم نرفت ولی من با مادرشوهر و پدرشوهرم دعوام شد و نمیخام عقد هم برم. خیلی بهم بی احترامی کردند چون منو دختر خودشون میدونستند. شوهر من تاحالا بدون من جایی نرفته اینها میخاستند بین ما اختلاف ایجاد کنند. 

چه بی احترامی بزرگی  حق میدم بهت جرشون بدی

یه دیالوگی بود تو سریال زخم کاری که میگفت:«بعضی چیزا آخرش شاید خوب نباشه، ولی قشنگه»؛و چه آدمایی که میدونستیم رابطه با اونا، آخرش خوب نیست، ولی حفظشون کردیم چون روز و شبمون با اونا قشنگ بود 🙂

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

شوهرت خوب کرد نرفتآخرش هم هرچی باشه مادرشوهر پدرشوهرن اصلا نمیشه به جای پدر و مادر گذاشتشون

به من میگفتند دخترم، منم گفتم دختر خودتون هم بود نمیبردینش. خواهرم میگه وضعیت دختره اوکی نیست وگرنه مثل مهربون تو لشکر آدم میبردند. 

هیچوقت منا از خودشون ندونستند. هیییچچچووووققققتتتت

پس میگی میگفتن تو دخترمون هستی خب علت و میمرسیدی حتما دلیلی داشتن 

کاربر آش رشته سابق هستم ..به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت غصه هم می‌گذرد لحظه ها عریانند به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز 🙂🙂
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792