گفتش که ی بار روزه نگرفته بودم چون حال نداشتم و نمیتونستم خوب به کارام برسم
بعد پدربزرگم اومده ی سیلی زده تو گوشش که چرا روزه نمیگیری💔😐🥲
و واقعا پیش خودش چی فکر کرده که با زور میشه کسی روزه بگیره
😐
خب به این میگن جهالت که هنوزم وجود داره
عمه بابا
این اتفاق صدسال پیش بوده
اونم شاید بعدها از کار خودش پشیمون شده
ول کن بابا
قدیم متاسفانه کتک خیلی بیشتر از حالا میزدن. مطمعنا برا جیزهای دیگه هم کتک میخورده
منی که باردارم خانواده شوهرم میگن روزه بگیر😂🥴😭
هر وقت روزه میگیرم یاد پدرم می‌افتم تو سال وقتی قضای روزمو میگرفتم مادرم متوجه نمیشد اصلا براش مهم نبود اما اگه پدرم متوجه می‌شد موقع افطار بهم هدیه میداد یادمه دفعه آخر بهش گفتم آقا من دیگه بزرگ شدم بهم کادو نده اونم کلی قربون صدقه رفت اون لحظه رضایت و احساس افتخار به داشتن همچین دختری رو تو چشمش میدیدم سالهاست که فوت شده همیشه موقع افطار با بغض میگم آقا امروز روزه گرفتم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
