شاید این موضوع از نظر خيليا پیش پاافتاده باشه
اما برام مهمه دلم شکسته سر همین.
اول اینکه من چون بارداری سختی داشتم و..فکر کنم چون مایعات و اب نمیخوردم و تهوع شدید داشتم موقع زایمان کلا شیر نداشتم و مجبور شدیم بچه رو شیر خشک بدیم
حالا هی همه تا بخوان تیکه بندارن مخصوصا خانواده همسر.
میگن بچه شیر باباشو خورده! احمقا.
دوم اینکه بچم ی مقدار شبیه من و یکم باباشه.
حالا چون بانمکه. دخترای فامیل ک میخوان خودنمایی کنن. مخصوصا یکیشون. هربار دیدتش میگه وای چقدر شبیه منه...
وای موهاش مث منه وای دماغش عین منه...
شما باشین چی میگین دهنشون بسته بشه