کیو هیچوقت نمیبخشی

خودمو

مادرم برادرم دخترخالم

یه کاربر تو اینجا. یه تهمت خیلی خیلی زشت بهم زد و من بهش گفتم اگر قیامتی هست هرگز حلالش نمیکنم.حالا دیشب اومده بعد 2 ماه رو من ریپلای زده که تو این ماه منو حلال کن. من که جواب نمیدم. اما حلال هم نمیکنم

خودمو تا قیامت نمیبخشم.بخاطر بی عقلی ها و بچه بازیام که تا ابد زندگیو بخودم زهر کردم .کاش خودخواه نبودم و به حرف بزرگترام گوش میدادم.کاش تو زندگیم خدارو در نظر میگرفتم .تا زندگیم بهشت میشد.بخدا عاقبت بخیری یعنی طبق قرآن زندگی کردن.

بعضی کارا باید تجربه بشه تا بدونیم راه درست کدومه 

مادرشوهرم. خیلی اذیتم کرد  

یه بارش با حالت ذوق بهم گفت رفتم تو همه فامیلمون ابروت بردم! بعد چند هفته زنگ می زد می گفت همه فامیلمون دعوت کردم و اش پختم بلند شو بیا ، هر چی فکر کردم دیدم نمی تونم برم ، فرداش زنگ زده به شوهرم که زنت جمع ما رو می خواد از هم بپاشونه

به قیمت نابودی؟؟

بنظرم اگه تو زندگی از تجربه بزرگترا استفاده کنیم موفق تریم.شاید اون پدر یا مادر اون راه رو رفتن ،ازش ضربه هم خوردن و میگن تو اینکارو نکن .

آخه چرا با بی عقلی کاری کنیم تاابد سرمون پایین باشه.

کاش تو هررررررر کاری خدارو در نظر بگیریم .بخودش قسم بد مارو نمیخاد ولی حیف که نمیشه برگشت عقب و از نو زندگی کرد 😔

اونایی که اینقدر زیادن آمارش در رفته از دستم امیدوارم تقاص پس بدن

بی خیال  تو که نمی دونی اون آدم تو اون لحظه تو چه شرایطی بوده  یا لحنش موقع نوشتن کامنت چی بوده 💙  یکم دلت دریا باشه 🌊  اینجا اصلا ارزش دلخوری و ناراحتی نداره

من یه بار یکی تاپیک زده بود که بچه ها تو کوچه بازی می کنند از صدای بچه ها اذیت می شم و آسایش ندارم 

منم گفتم صدای بازی بچه ها شادی و نشاط میاره برای چی می گی ناراحت می شم و بچه رو که نمی شه تو خونه زندانی اش کرد؟!  (حالا حرفم هم چیز بدی نبود شاید اون با لحن دعوایی خونده بود)

گفت الهی سرت بیاد تا بفهمی چی می گم! 

شبش یعنی بچه ها تو کوچه نمی رفتن خونشون تا ساعت یک تو کوچه فوتبال بازی می کردن!  فرداش پیداش کردم گفتم حلالم کن دیشب دقیقا همین بلا سرم آمد و به دلت رسیدم !  بنده خدا کلی خندید و گفت من همین جوری گفتم واقعا نفرین نکردم!  گفتم به هر حال گرفت!  دیگه گفت چیزی که از شما به دل نگرفتم ولی باشه حلالت کردم! 

جملات باهم فرق دارن دیگه...وقتی سر موضوع خیلی کوچیک و یه نظر مخالف،به مادر من توهین میشه من حلال نمیکنم

حالات روحی و جسمی و روانی اون فرد توی اون لحظه هم برام کوچیکترین اهمیتی نداره...

من که نمیگذرم ازش، خدا خودش میدونه که بگذره یا نه

مادر شوهرم 

یکبار بهم تهمت زد نمیدونستم کار اینه 

بعد‌خودش بهم زنگ زد‌خودش و لو داد ولی چون مدرک نداشتم نمیتونستم ثابت‌کنم به همسرم 

به خاطر همین سکوت کردم 

اون روز بعد قطع تلفن انگار از پشت خنجر خوردم به حدی جیغ کشیدم و‌گریه کردم 

الانم باهاش میگم میخندم چون مجبورم خودمو زدم خنگی 

ولی هر وقت نگاش میکنم میخوام دوس دارم اتیشش بزنم