ی بار علی اومده بود خونمون مامانم رفته بود بیرو من رو میز جلو صندلی نشسته بودم علی رو تختم البته گوشه تخت نشسته بود تخت من ی جورایی پشت در اتاق یعنی درو باز کنی اصلا معلوم نی مامانم اومد تو اومدم سلام بدم گفتم سلام مامان خوشگلم مامانم ک علیو ندیده بود دوتا گوز زد گفت اینم یعنی سلام دختر مهربونم بدبخت علی کپ کرده بود ....