یکی از رویاهای بچگیتونو بگید

دوران بچگی عجیب و گُنگُی داشتم.خیلی مبهم و پر چالش که آیندمو بشدت تحت تاثیر قرار داده.

جگرگوشه م

توی کوچه 

پشت یه ماشین 

کتکم زدن 

هر وقت یادش میفتم انقد گریه میکنم دیگه چشام کاسه خون میشه💔

باورت میشه میترسم گاهی حتی عکس دونفرمونو بذارم نکنه کسی این عشق مقدس رو ازم بگیره با حسرت یا آهی. ولی دقیقا مثل فیلم هندیا شد من تقریبا هرچی تو بچگی آرزو کردمو تجربه کردم یه فیلم بود یه کارخونه دار و خانوادشو نشون میداد تو یه شهر خاصی بود فیلم و لوکیشن همیشه دوست داشتم تو این خانواده بزرگ میشدم ولی متاسفانه نشده بود خانواده خوبی دارم از نظر مالی و فرهنگی ولی اون خانواده رو میخواستم... اتفاقی با همسرم آشنا شدم تو فضای کار که اونم خیلی عجیب و خاص بود اگر بنویسم و آشنایی بخونه حتما میشناسنم همسرم از یه خانواده فوق ثروتمند و سرشناس بود دقیقا مثل اون فیلم تو همون شهر که اون فیلم رو دیده بودم انقدر شبیه اون فیلم بود زندگیشون که برام جالب بود. ولی من عاشق کسی بودم که خیلی خیانتکار و نامرد بود عشق سوزان و چندساله. تا اینکه با همسرم آشنا شدم و اون یک دل نه صد دل عاشق شد و با زور و تهدید و هر راهی بگی اومد جلو و منو با اینکه میدونست دیگری میخوام عقد کرد  خانوادمم دوسش داشتن و منم سکوت کردم  سال ها با رنج و خاطرات اون ادم قبلی گذشت و همسرم ذره ذره آب میشد و عشقش سوزناک تر ولی تاجایی که میشد آزارش میدادم تا اینکه مسیر هایی رو رفتیم که یک دل نه صد دل عاشقش شدم و فهمیدم اون ادم که قبلا سنگشو به سینه میزدم یه عوضی به تمام معنا بود...این مدت خیلی سختی کشیدم و همسرم از کاری که کرد باهام ناراحت بود راه سختی رو پیش رفتیم تا الان به آرامش رسیدیم میتونم قسم بخورم بهترین مردی که میشناسمه و خدارو هزار بار شکر همه جوره باعث رشد و پیشرفتم شد  

کلاس سوم یا پنجم دبستان بودم معلممون بهم گفت تو تهش هیچی نمیشی زینب(شاگرد مورد علاقش) رو میتونم تصور کنم داره میره سر کار ولی تو اینقد بی مغزی باید بشینی خونه. الان من دانشجوی ارشد یه رشته ی مهندسی هستم و شاغل هم هستم بعد زینب خانم نتونست دیپلم بگیره به نظرم این شیرین ترین رویام بود که بهش رسیدم

تقریبا تو سن دبستان که بودم همیشه دوس داشتم باستان شناس باشم از اونایی که میرن تو بیابونا زیر خاکی درمیارن حتی موقع انتخاب رشته دبیرستان هم یه همچین فانتزی داشتم ولی خانوادم میخواستن وکیل بشم پس وکیل شدم

ستاره‌شناس شم... نشد که بشه...

یک خودرو رو از صفر تا صد طراحی کنم خودم بسازم 

😂😂منم دوست داشتم نفس کن بیارم ازون اسپریا بزنم همه نگام کنن بگن اخییی😐وای واییییی این دیگه چ ارزوی مزخرفی بود داشتم🤣

💔

من انگشت اشاره و شستم یه مادر پسر بودن که باباشون ولشون کرده بود🥲😂😂

🤣🤣

آره شایدم تاثیر فیلم های اون دوران بود🤭🤭🤭

آرزوم این بود زیست شناس بشم دوربین به دست همه جارو بگردم هعی)

من دلم میخاستیه سوپری داشته باشم هنوزم دلم میخاد یهمغازه پوشاکی بزنم هنو نشده