امروز سالگرد شوهرخاله همسرم بود بعد ازظهر سرخاک مراسم بود دیشب به شوهرم گفتم من نمیام اما امروز دلم نمیخواست تنها بره که اونا ذوق کنن اها زنش نیومده باهاش رفتم هیچکدوم از عروسای خاله شوهرم نیومدن یعنی جونها نیومدن تنها ما رفتیم اصلا تحویلمون نگرفتن خاله همسرم که صاحب عزا بود خیلی رفت تو قیافه اما یکی دیگه از خاله هاش گفت شب بیاین خونه .بعد الان از پنجره دیدم مادرشوهرم با خواهرش با عروس خواهرش دارن میرن حتی یه بارم بهم زنگ نزد .خیلی غصه شده.شما بودین چیکار میکردین
خدایا تو را قسم به مهربانیت طعم شیرین مادر شدن را به تمام زنان سرزمینم بچشان🙏
اکثرا جاها دعوت میشیم مادرشوهرم بهم نمیگه بیا باهم بریم با خواهراش میره تو مجلس قیافه میگیره .خو منم تو خونواده شوهرم راحت نیستم که اونم تحویل نمیگیره من اکثرا تو مهمونیاشون نمیرم چون اگه مجلس زنونه باشه من تنها باید یه گوشه کز کنم
خدایا تو را قسم به مهربانیت طعم شیرین مادر شدن را به تمام زنان سرزمینم بچشان🙏
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ديگه تحويلت نگرفتن صاحب مجلسم كه دعوتت نكرده غصه نداره نبايد بري ديگه شايد شام كم سفارش دادن
این غصه م شده که مادرشوهر با عروس خواهرش رفته .یعنی واسه عروس اونا شام بود واسه من نبود.من اهل خوردن نیستم شکمو هم نیستم الانم ویار دارم هیچی نمیخورم .مهم اهمیتی هست که به من ندادن
خدایا تو را قسم به مهربانیت طعم شیرین مادر شدن را به تمام زنان سرزمینم بچشان🙏