دو ماه که مامانم نیست یعنی ارزوم یکیار دیگه ببینمش
بغلش کنم بوسش کنم
زندگی خیلی مزخرف اصلا نمیدونم خدا چرا باید یه مادر زود ببره
من کلا ۲۵ سالم خیلی زود واسه تا ابد ندیدنش
فکر میکردم اگر یروزی خبرش و بشنوم بمیرم ولی هنوز زنده ام
همیشه ارزوم بود از ساختمون مادرشوهرم جدا شم هر مامانم اومد خونمون استرس نداشنه باشه نکنه مادرشوهرم الان بیاد به مامانم چیزی بگه نکنه ناراحتش کنه
که تقریبا دوماه قبل این اتفاق مادرشوهرم اومد گفت خوبه هر روز خونه پسرمی پنج بار تو اومدنی یبار من میام میخورم
خدا هم خدای ظالماس😭😭😭