سلام دوستان شب تون بخیر ي دوست دارم باهم صمیمی هستیم و هردومون اینجا باهم دانشجويم دور از خانواده
ایشون ی خواهر بزرگتر دارن ی ساله و نیم ه ازدواج کردن و ی پسر ی ساله دارن شوهرش تو ی شهر دیگه قبلا کار میکرده و هر دوماه اونجاست ی ماه تا ی هفته میاد پیش زن و بچه ش خواهر دوستم تابستون چن ماه رفت پیش شوهرش بعد دوباره شوهرش گفت برگرد شهر خودمون من اینجا کار میکنم شما اذیت نشید تو غربت برادر دوستمم همون جایی که داماد شون کار میکنه کارمند ه
امروز ی خانم میاد اداره پیشش و میگه من صیغه دائم دامادتونم کلی عکس و اینا مياره نشون میده و میگه این دوماه هم الکی گفته برای کار اومده کار نکرده پیش من بوده قبل ازدواج شم دوست بودیم من بیوه م و دوتا بچه دارم، داماد تون ده ملیون پولمو برده و نمیده
برادرش م میگه صیغه نامه بیار گفته فردا بیار
وای وقتی دوستم برادرش بهش زنگ پیش من بنده خدا قلبش داشت وای ميساد داماد شونم تازه دو روزه اومده پیش خواهر شون و پس فردا تولد بچه شونه حال دوستم خیلی بده من یکم دلداری دادم الکیه و خواسته داماد تونو اذیت کنه چیزی هم بوده مال قبله گفت ن مدرک آورده حتی گفته خواهر زنت کجاست و چیکار میکنه اون یکی کدوم شهره قشنگ آمار داده خیلی حالم بد شد زن بدبخت جوون رو این همه مدت ب بهونه کار ول کرده تک و تنها رفته دنبال عیاشی