بچه ها من خودم پوشش و اعتقاداتم برام خیلی مهمه و از خانواده ی اصیلی هستم،از اول هم بدون اجبار خانواده همیشه باحیا و سنگین رفتار کردم. خودم وجدان دارم و میدونم چی درسته چی غلط.
اما شوهرم یه جوری بددله که انگار اگه اون ولم کنه میرم خراب میشم
خیلی خیلی حس بدی دارم.
از اول ازدواج محدودم کرده
دارم دل مرده میشم
نه حق دارم لباس مناسب سنم یا لباس رنگ روشن و شیک بپوشم آقا زورش میگیره
نه حق دارم تنها جایی برم
نه حق دارم به خودم برسم وگرنه آقا زورش میگیره.عروسی ها برم میکاپ شینیون باهام قهر میکنه،لباس عید جدید بپوشم خانوادش چشم غره میرن، اگه برای چیزی ذوق کنم شادی کنم بهم میگه دیوونه بازی درنیار
خیلی دوستم داره هیچی برام کم نمیذاره.توی همه ی تصمیمات بزرگ زندگی نظر منو مهم میدونه.ولی همش میترسه ازش سر بشم بذارم برم
حس یه زندانی...یه اسیر...رو دارم....
میگه برای خونه دوربین وصل کنیم!