2777
2789

نزدیک ۴۰ روزه زایمان کردم و تو این مدت هم از بیمارستان اومدم خونه مادر و پدرم موندم و همه جوره بهم سنگ تموم گذاشتن یه عالمه مهمون اومد رفت بااینکه جشن ولیمه قراره بگیریم ولی پدر مادرم بقدری سخاوتمند هستن ک گفتن ب کسی نگو نیایین قراره جشن بگیرم بزار هر کسی میاد بزارین بیان خودشونم عرررچی ک فکر میکنید گرفتن برام میپزن خلاصه من تو عمرم اینقدر شرمنده نشده بودم

ولی در مقابل مادرشوهر و پدر شوهرم خدابهشون انصاف بده بااینکه نوه اولشون هست و سنی هم ندارن (یعنی پیر نیستن ک بگین توقع نداشته باش ) از وقتی اومدم ۱ دونه ابمیوه گرفتن با ۱ دونه اناناس ک اونم خودم کفتم ابمیوه نمیخورم مجبور شدن اناناس بخرن اومدن دیدنم چند بار شام دعوت کردیم دس خالی اومدن دس خالی رفتن عین غریبه ها وضعشونم خیلی خوبه ها بگم دستشون تنگه نه اصلا ولی نمیدونم اینا چه جور بشری هستن تو شهر ما رسمه ۱۰-۱۵ روز اول رو مادر شوهر نگه میداره بعد میره زائو خونه مامانش با هم اگه نگهنداره برا زائو روغن محلی تخم مرغ محلی عسل جیگر گردو پسته اینا میگیرن اصلا به خودشم نگرفت چن بار حرفشو از قصد انداختم ک کی میخریم گفت فلانی اشناهست برو از فلانی بخر🫤وقتی هم پا به ماه بودم هی میگفت میری خونه مامانت دیگه اره هیییی اینجور میگفت تعارررف هم نکرد ک بگه بیای بمون خونه ما ولی خودش تو همه شرایط ها ازم توقع داره اندازه کوه

حتی تو این چند وقت یدونه زنگ هم نمیزنن بگن حالت چطوره بچه چطوره

ادامه…..

اگه عقل و شعور رو میتونستم واسه بعضیا بخرم باور کن جف چشامو میفروختم براشون یکم مغز میخریدم🫡

حالا منم درست شرایط جسمیم اوکی نیس ولی دیگه میخوام برم خونه خودم

همسرم بدون اینکه بمن بگه رفته گفته میایم چند روزم طبقه پایین خونه شما میمونیم🤐مادرشوهرمم برگشت گفت ب من اگه حوصلت سررفت خونه مامانت بیای بیا بمون دیگه منم گفتم نه چرا حوصلم سر بره خیلیم خوشمیگذره منتهی مامانم خسته شده دست تنها هم به من هم ب بچه هم به مهمونا و خونه رسیده بیچاره بعد دهنشو بست


اگه عقل و شعور رو میتونستم واسه بعضیا بخرم باور کن جف چشامو میفروختم براشون یکم مغز میخریدم🫡

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

حالا اگه شما جای من بودین میرفتین خونش؟

یا میرفتین خونه خودتون؟

بهش چی میگفتین؟

نمیدونم چیکار کنم خیلییی ناراحتم 

اگه عقل و شعور رو میتونستم واسه بعضیا بخرم باور کن جف چشامو میفروختم براشون یکم مغز میخریدم🫡
از مادرشوهر چه انتظاراتی دارین

چون هر وقت مریض میشد با عمل کرد رفتم ۱۵ روز نگهش داشتم 

هی میگفت ب من و‌جاریام ک اگه به من نرسین‌ منم موقع زایمان کردین نمیرسم ازم توقع نداشته باشین

اگه عقل و شعور رو میتونستم واسه بعضیا بخرم باور کن جف چشامو میفروختم براشون یکم مغز میخریدم🫡
چون هر وقت مریض میشد با عمل کرد رفتم ۱۵ روز نگهش داشتم هی میگفت ب من و‌جاریام ک اگه به من نرسین‌ منم ...





معمولا مادر دختر بهش میرسه

مادرشوهر هم در حد همون مادرشوهر شما جلو میاد و توجشن هم یه هدیه برای بچت میاره مادرتم اذیت نکن 

همون اول تو ده روزگی یه جشن میگیرن معمولا بابای بچه یا مامان شما هزینه اش رو میده بستگی به رسومتون داره.

 هرکس قراره بیاد همون موقع جشن  میاد دیگه مزاحم زائو و مادرش نمیشن هر روز بریز و بپاش بشه

کره و عسل و هرچی لازم داری هم شوهرت باید بخره بیاره خونه ی مامانت قبل از اینکه خانواده ی خودت بخرن و تو خرج بیفتن

بعدشم حدود همون ۴۰ روزگی باید بری خونه ی خودت  تا الآنم زیاد موندی خونه ی مامان بنده خدا

معمولا مادر دختر بهش میرسهمادرشوهر هم در حد همون مادرشوهر شما جلو میاد و توجشن هم یه هدیه برای بچت م ...

تو رسم ما هست  نوشتم که ۱۰ روز رو مادرشوهر میبره خونش بعد میره ادم خونه مادرش 

ما ولیمه امون بخاطر ماه رمضون موکول شد به بعد ماه رمضون چون خیلی حسابی میگیریم

من از هیچی ناراحت نیستم از این ناراحتم ک یه زنگ هم نمیتونن بزنن؟؟

همسرم هم جیگر و پسته و فلان میخره بنده خدا میگه ولشون کن من میخرم منم میگم پس بعدا توقع نداشته باشن بگن سردی فلانی

اگه عقل و شعور رو میتونستم واسه بعضیا بخرم باور کن جف چشامو میفروختم براشون یکم مغز میخریدم🫡
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز