خاطره ای دارین بگین پارسال مامانم عمل شده بود بعد که از ریکاوری اومده بود میگفت یه خانومه اونجا کلی چرت و پرت میگفته و پرستاران با دکتر میخندیدن ولی مامان من خداراشکر چیزی نگفته بوده 🤣🤣🤣
یکجایی یه چیزی خوندم خیلی قشنگ بود میگه توی دنیا ۷۸۴۵۳۸۷۵۶۰۷۳۲۶ آدم وجود داره. همونجور که به تعدادشون توجه نکردی به حرفاشونم توجه نکن رفیق 😉🌻🌻
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
من خودکشی کرده بودم ی هفته کما بودم درحالیکه من فکر میکردم اون ی هفته کاملا هوشیار بودم فقط گیج و منگ میزدم بعدا فهمیدم نه واقعا کما بودم ولی هنوزم ک هنوزه باز باورم نمیشه
اونجا بود به روح اعتقاد پیدا کردم دور سر خدا بگردم
من از ریکاوری فقط اون لحظه رو یادمه که پرستار دخترم رو آورد گذاشت توی بغلم و بهم نشونش داد اینقدر لحظه شیرینی بود که تا آخر عمر همراهمه ، یادمه وقتی داشت میرفت بیرون دوباره با گیجی صداش زدم بکبار دیگه بهم نشونش بده و دوباره آوردش بالا و از دور نشونم داد