یه آشنایی داشتیم سال ۹۸ طلاق گرفت بچه یکسالشو قبول نکرد خانومه سال بعدشم ازدواج کرد مادرم که مادرشوهر سابقش دیده بود میگفت بچه رو یبارم بعدش ندیده اینا چجوری تحمل میکنن دوری بچشون رو
میدونم اجباری گاهی ولی برام سواله
من الان رو کولَمَه دُمَم میرم اعصاب کسیم خورد نمیکنم اما اگه یه روز لنگ موندین بگین خودمو زود میرسونم یادتون نره یادم کنیدا خوش باشید خوشحالم کنید نشه سلامتی داشتون نزنید هرموقع پا الکلیدا
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اتفاقا یکی از اشناهای ماهم اینجور بود. بعداز جدایی همسرش نذاشت بچه اشو ببینه حتی باهاش حرف بزنه... بعد خانم گفته بود اگر یزوری بچه ام بزرگ شد و خواست منو ببینه.
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست. آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست👌🏻
عواطف در نزد همه انسانها یکسان نیست . خانمی تعریف میکرد زمان طلاق طفل هشت ماهم رو میبردم حمام میگرفتم زیر آب یخ که بمیره ولی هر کار کردم نمرد . بچه رو به شوهر میده و طلاق میگیره الان اون بچه بزرگ شده و نه تنها با مادرش دوست صمیمی هست که با شوهر مادرش هم بسیار صمیمی هست .
نفر سوم یه خلوت دونفره نباشیم . حتی اگر در این خلوت دونفر دارن بدگویی ما میکنن .