5ساله ازدواج کردم دوسالشو عقد بودم و به خاطر مشکلات خیلییی زیادم به اجبار بدون عروسی رفتیم سر خونه زندگی .اونم بدون جهیزیه بدون حضور خانوادم.دلیلشم فقط شوهرم بود ی مرد بی منطق و خودخواه و لج باز و البته خودشیفته.من با شوهرم تو فضای مجازی اشنا شدیم خیلی سنم کم بود 20و خام و کم تجربه.دلم برا داستانایی که سرهم کرده بود سوخت و فقط خواستم کمکش کنم اما بعد اون ماجرا دیگه ولم نکرد و دست از سرم بر نداشت و روزا و ماه ها گذشت و هرجور بود منو نگه داشت باتهدید و با فحش .من ساده لوح که تموم زندگیمو براش به عنوان درد و دل ریخته بودم بیرون از پدر و مادری گفته بودم که به شدت باهام نامهربون بودن و بهم سخت میگرفتن .این 5سال برام خود خود جهنم بود.خیلی خورد شدم تحقیر شدم توهین و افترا شنیدم حتی تا پای طلاق رفتم اما بازم شوهرم با حرفای دروغ و وعده های کاذب گولم زد و برگشتم .خانوادمم ولم کردن و منم خودمو نباختم مث کوه همه تیشه هارو به جون خریدمو رفتم که باهاش زندگی کنم باردار شدم و تو دوران بارداری هیشکسو نداشتم خانواده شوهرم ادمای بدی نیستن ولی خیلی خوبم نیستن.و ازم دورن من اینجا تنها و بی کس بچمو با هزار بدبختی به 9رسوندم.تو دوران بارداری کتک خوردم تهمت شنیدم بی محلی کشیدم اما بازم زندگی کردم چون کسیو غیر اون نداشتم.الان دخترم دوسالشه.هرجور بوده ساختم.جرات ندارم اسم پدر یا مادر سر زبونم بیارم بگذریم که پدر و مادرمم نامهربون ترین ادمای دنیای من بودن..شوهرم خیلی عصبی و بددهن.وقتایی که خوبه واقعا خوبه ولی وقتی بد میشه باورتون نمیشه اما حس میکنم از خداهم نمیترسهنمیخوام فک کنید دارم از خودم تعریف میکنم فقط میخوام بگم که منو بشناسید و کمکم کنید.دختر خوشگلی بودم با اعتماد به نفس بالاااا.حالا خداروشکر مشکلاتمون خیلی کمتر شده.دعواهامون خیلی کم شده.دیگه کمتر توهین میکنه اما همش به خاطر خودمه.اینقدر از خودم گذشتم که دیگه چیزی ازم نمونده.ی ادم شکسته و درب و داغون 28سالمه اما شبیه 40ساله هام.بعضی وقتا از اخلاقای بدش به تنگنا میرسم.دریغ از ی دوست که بتونم باهاش درد و دل کنم.اما خودش هرکار دلش بخواد میکنه باهرکی دلش بخواد میره و میاد.من حق هیچ نظرخواهی ندارم.یعنی اگه مخالفت کنم با فحش و بدو بیراه و دعوا سرکوبم میکنه.به خاطر دخترم همیشه کوتاه اومدم همیشه منتشو کشیدم به پاهاش افتادم تا دعوا رو تموم کنه.زود قهر میکنه .منطق حالیش نیست.نمیخوام بچمم مث خودم شاهد دعوا و بدو بیراه باشه.تو خونه کمکم نمیکنه خدا میدونه با چه سختی دخترمو از اب و گل در اوردم تا الان دوسالشه.درسمو نصف و نیمه رها کردم فقط 40واحد داشتم تا لیسانسمو بگیرم اما کمکم نکرد.حالا ی چیزی این مدت اتفاق افتاده که واقعا اعصابمو ریخته به هم
بي شک مظلوم ترين فرد تاريخ استآنکه شب ها يک تنه،بدون سلاح،با يک لشکر دلتنگی میجنگد...!
خب وقتی میگه نزن احتمالا صورت بدون ارایشت رو بیشتر دوس داره.. ازش بپرس ک چی دوس داری.. علایقش رو بای ...
دیگه قناعت نمیکنم.دارم کم کم برا خودم پول میذارم کنار.امروزم ماشینو ازش گرفتم و بهش گفتم که با همکارش بره سر کار منم با ماشین برم خرید.میخوام از سر لج برا خودم کلی خرت و پرت بخرم.بخدا بعضی اخلاقاش خیلی خوبه.زیاد به پوشسم گیر نمیده.از اینکه برم اینور و اونور .اما خوب بدیاشم زیاده.
بي شک مظلوم ترين فرد تاريخ استآنکه شب ها يک تنه،بدون سلاح،با يک لشکر دلتنگی میجنگد...!
بايد خرج كني به خودت برسي قناعت كردي الان عاقبتت اين شد اينقدر شر و شيطون بشو و به خودت برس كه بگن خ ...
از دیروز شروع کردم به رژیم گرفتم.واقعا تصمیم گرفتم عوض شم.من تا ب امروز مشکلاتمو به کسی نگفته بودم.واقعا رو دلم سنگینی میکرد .دلم نمیخواست با گفتن داستان زندگیم کسی غصه دار شه اما خیلی سبک شدم.خیلی اروم تر شدم.تصمیم گرفتم عوض شم.ممنون که درد و دلامو خوندین .برام دعا کنید مشکلاتم حل شه.
بي شک مظلوم ترين فرد تاريخ استآنکه شب ها يک تنه،بدون سلاح،با يک لشکر دلتنگی میجنگد...!
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
کم کم اون زنه میاد جای تو رو میگیره اگه حواست به زندگیت نباشه زنه که میاد یه جوری حالیش کن نیاد خوشت ...
غلط میکنه.دختره هرزه عوضی.اخه یهو که ه نمیتونم.دختره هم خیلی زرنگه.ی جوری رفتار میکنه که مثلا من واسه اینکه خانمت تنها نباشه میام پیشتون.شوهر منم خیلی خرررررر و سادست.البته خوششم میاد بشینه کنار یکی دیگه و ....
بي شک مظلوم ترين فرد تاريخ استآنکه شب ها يک تنه،بدون سلاح،با يک لشکر دلتنگی میجنگد...!
از دیروز شروع کردم به رژیم گرفتم.واقعا تصمیم گرفتم عوض شم.من تا ب امروز مشکلاتمو به کسی نگفته بودم.و ...
درست میشه انشالله هم به خودت برس هم به شوهرت ببخشید اگه رابطمونم کمه بیشترش کن خودت پیشنهاد بده بذار تو خونه قلیون بکشه کاریش نداشته باش دخترتو ببر تو یه اتاق دیگه وقتی اون میکشه موضوع قلبشو بهش بگو وقتی تو خونه میکشه هود رو بزن تا بو بره بیرون در پنجره رو هم یکم باز بذار تا هوای خونه عوض بشه تو این مورد زیاد سخت نگیر یه مدت تا ببین چجوری میشه مارو هم بی خبر نذار خدا بزرگه اگه نماز نمیخونی شروع کن از امروز بخون ببین اگه خدا کمکت نکرد هرچی خواستی بگو فقط ازش کمک بگیر سیاست +لوندی+ محبت یادت نره از اون زنیکه یاد بگیر ببین چیکار میکنه یاد بگیر رفتارشو تحت نظر بگیر کم کم دورش کن از زندگیت
غلط میکنه.دختره هرزه عوضی.اخه یهو که ه نمیتونم.دختره هم خیلی زرنگه.ی جوری رفتار میکنه که مثلا من واس ...
تو رو نده اون میاد همش جلوش به شوهرت محبت کن تا چیزی میخواد براش فراهم کن نتیجه میگیری خودتو جلوش شاد نشون بده لباسهای خیلی خوب بپوش شوهرتو ناز کن جلوش چه میدونم بذار شوهرت ببینه اونی که میمونه براش تو و دخترتی نه اون هرزه نذار زندگیتو از چنگت دربیاره میدونم میتونی محبت کن فقط
درست میشه انشالله هم به خودت برس هم به شوهرت ببخشید اگه رابطمونم کمه بیشترش کن خودت پیشنهاد بده بذار ...
نمازمو که میخوندم اما اینقدر بهم فشاراومده بود و از خدا دلگیر بودم که گذاشتمش کنار.اما باز خداروشکر دوباره سه چهاروزیه شروع کردم چون غیر اون کسی رو ندارم.اون دختره اگه خیلی ناز و دلبر بود شوهر خودش نمیرفت با ی بیوه و اونو ول کنه.نمیدونم چرا انتقامشو داره از من میگیره.خدا کنه جوری بخوره زمین که نتونه پاشه.
بي شک مظلوم ترين فرد تاريخ استآنکه شب ها يک تنه،بدون سلاح،با يک لشکر دلتنگی میجنگد...!
نمازمو که میخوندم اما اینقدر بهم فشاراومده بود و از خدا دلگیر بودم که گذاشتمش کنار.اما باز خداروشکر ...
میخوره تو رابطتو با خدا خوب کن همش مدام ذکر بگو از خودش کمک بگیر بگو خدایا مکرو حیله و شرشو به خودش برگردون مطمئن باش درست میشه اگه موهات رنگ نداره همین الان برو ارایشگاه یه رنگ قشنگ بذار یه ارایش توپ و لباس شیک بزن تو دهن اون هرزه اشغال