امروز همه خاهر برادرا خونه پدر شوهرم جمع بودن
ولی نامزدم من رو نبرد وقتی بهش گفتم چرا
گفت باهات سر سنگینن خوشم نمیاد جلوت خجالت میکشم
چیکار کنم زورکی که نرفتم تو خونوادشون، اونا منو عروس خودشون کردن حالا هم محل نمیزارن
هیچ کار اشتباهی هم نکردم که بگم بخاطر اون بوده باهام بد شدن
چیکار کنمممم😤
نروخونشون توام خودت بگیر
😢😢😢😢
هیچ کاری لازم نیست بکنی وقتتو بذار برای خودت و شوهرت
من جات بودم دیگه نمیرفتم
شاید مراسمشون خودمونی بوده و مثلا پذیرایی و غذایی در حد شما نداشتن فکر بد نکن خب بالاخره عروس جدید بخواد بیاد خیلی تدارک ها باید ببینن برای خودت هم بهتره که با دعوت و تشریفات بری
ول کن بابا به جهنم
منم از اون اول یکی از خواهراش با من مشکل داشت
بعد از ده سال هنوز رابطمون درست نشده
منم دیگه ادم حسابش نمیکنم و باهاش سرسنگینم
بره گمشه زنیکه عقده ای.انگار ارث باباش دست منه همیشا طلبکاره
بهتر نرو
توعقدین هنوز؟ اما خقش اینه همسرتم نره
ولتی پدرومادرش تنهان بره سربزنه تا اونها یادبگیرن به همسرش احترام بذارن
بگو بخاطر اینکه اونا احساس راحتی نمیکنن تو باید اینطور به من بی احترامی کنی بگو شما عروس میخاستید مجبورتون نکردم که بیاید خواستگاری، دفعه بعد هم رفتی خونشون قشنگ به مادر شوهرت گلایش رو کن بگو چرا به من زنگ نزدید مادرشوهرا باهوشن زود میگیرند
