واقعاً راست ميگي من شوهرم رو با بدبختي راضي كردم الان اينقدر مراقبه فقط مونده شب از اون طرف تخت پرت بشه پايين ميترسه بخوره تو شكمم از وقتي هم كه شكمم بالا اومده خودش تجويز كرده كه چكارايي نبايد بكنم
ميترسم عادت كنه و دور بمونه
از طرفي هم از الان حسوديم ميشه
مردا واقعاً موجودات عجيبي هستن😁👀