من الان عقدم و بعد ازدواج قراره برم شهری دیگه که یک ساعت و نیم فاصلشه، از الان خیلی ناراحتم و بهش فکر میکنم بغض میکنم🙁🙁چکار کنم اینقد اذیت نشم؟ شغلمم پرستارم و جوری نیس هروقت اراده کنم بتونم برم:(
اره جدی میگم اوایل بچه نبودهرهفته میرفتم ولی یک شب هم نمیخوابیدم صبح میرفتم شب برمیگشتم الان هم یک بار درهفته گاه میرم بادخترم شب برمیگردم هفته بعد یه شب میخوابیم شوهرم اصلاچیزی نمیگه خودم فکرم میمونه الان میرسه خونه شام وچاییش آماده باشه میرم هم شام هم سالادش هم میزارم😂درصورتی که اصلانزارم هم خودش درست میکنه چیزی نمیگه اماهمش بهش حس مسولیت دارم بهش هم خیلیییی وابسته ام
مرسی گلم ایشالاخوشبخت بشی❤️من این دنیا اول وابسته پدرم بعدشوهرم بعدبرادرومادرم و دخترم هستم خیلیییی وابسته پدرم هستم هرروزصبح منتظرم زنگ بزنه زنگ نزنه ناراحت میشم به شوهرم میگم صاحبم هنوزپدرمه نه تو😂 بری هم دلتنشون میشی هم منتظرزنگشون ولی خیلی قشنگه میان خونه دخترشون
مشاور کاری ازش بر نمیاد عصبیه پرخاشگری میگه فقط حرف من درسته بقیه هیچی حالیشون نیست بخاطر وحشی بازیاش ی بار بچم ۷روز بستری بود بیمارستان دیگه نمیخوام باهاش بحث کنم فقط میخوام ی جا تموم بشه