یه مستاجر اومده برامون
تو یه حیاط
اولا خیلی چرب زبون بود
الانا منو می بینه یجوری سرد حرف میزنه انگار مهندسی منم نوکرشم پیام میدم بهش بابت خریدن شیر از کرایه کم کردید خریدید وسیله دوباره زنگ زدم جوابمو نداد
منم قلبم یجوری شد
رفتم دمه درشون گفتم ب شوهرت بگو جا کفشی و بزاره حیاط آبجیم میخواد بیاد ببره ن تعارف کرد ن چیزی سرد برخورد کرد بزور جواب سلامم و داد
درم تا نصف باز کرده بود خونه معلوم نشه بعد من در و تا آخر باز میکنم همچی معلوم میشه
هر وقت کار داره وسیله میخواد چاپلوسی میکنه
بعدش میخوای یه حرف بزنی یجوری رفتار میکنه ادم غرورش له میشه کلا موندم چجوری قراره اینو یکسال تحمل کنم دم ب دیقه ام درو میزنه
حتی هزینه چوب پردشم گفت از کرایه کم کنه