اخلاق شوهر🫠

از ریشه بکنش بگوووو هیچ راهی نیست.زنگ بزن بیاد خونه بگو الان دنیا اب برمیداره

منم همسرم این جوریه پدرشوهرم همین جوریه بدتر تازه مادرشوهر بدبختم دنبال تعمیرکار و تعمیر چیزی بود همیشه 

من یکی دوبار میگم بعدش واقعا اعصابم نمی‌کشه ول میکنم الان در ماکروفر 2ماهه خرابه هی امروز فردا میکنه لولای در خرابه درست نمیکنه کنترل چند تا دکمش خراب شده نمیره عوض کنه 

اکه بخوام با همچین همش کل کل کنم هیچی نمیمونه ازم الان 25سالمه انقد عصبی و کم تحمل شدم 

اره میدونم گلم...زنگ میزنی تعمیر کار بیاد ک ی هزیینه خوب بده دیگه یادش میمونه گلم

عزیزم عزیزم کنترل ببر درست کن از جیب مبارکش....فر هم ببر تعمیرکار بگو بره سراغش

بگو بخدا

اجازه نمیده حتی زنگ بزنم با تعمیرکار حرف بزنم بگم 

جان خودم

خونه قبلیم

هود داشت و...فقط وصل نبود

تا ما بلند شدیم برا مستاجر درست کرد 

الان خونه جدید باز هود نداریم

الان سه ساله 

هر روز میگم بهش

تازه خیلی بدش هم میاد 

یه مشت پرنسسعلی 

خداحفظش کنه بچتونو ولی بخدا مردم اخلاق های خیلی بدتر رو تحمل میکنم این که چیزی نیست خودتو بخاطرش اذیت نکن سعی کن بپذیرید قبول کنی پیش خودت که انتخاب همینه و با تموم اخلاق های بدش بپذیری یه روش دیگه رو امتحان کن مثلاً یه بار وقتی کاملا مطمئنی که حواسش به توسعه و داره گوش میده کاری که میخوای بهش بگو و بعدش دیگ حرفی نزن خودتو حالت قهر بگیر تا بفهمه که ناراحت شدی

گلم بده کسی برات زنگ بزنه داداشش پدرش .ولی اینجور نمون باید محکم باشی تو زندگیت حرفت برش داشته باشه از اول جونیت با احترام و قدرت حرفات بزن

شوهر منو همینه الان اومدیم خونه جدید شلنگ سرویس داغونه باید عوض شه ماشین های ظرف ولباس آب میدادن یه نفر پیدا کردم درستش کرد چی بگم یا سرکاره یا میندازه سر من که شاغلم منم 

اگه چیزی خراب شد و شما چند بار گفتی درست نکرد خیلی تا محسوس بگو شماره فلان تعمیر کار رو بهم میدی می‌خوام واسه تعمیر فلان چیز بهش زنگ بزنم بیاد درست کنه بعد خودش مجبور میشه انجام بده  روش خودم حتی شده شماره تعمیر کار ماشینم خواستم

باید خودت دست بکار بشی اون اب میوه گیر اتفاقی بلایی سرش بیار یا بسوزونش یا بده بچه ها خردش کنن بطور اتفاقی ...من ادم بدی نیستم دلسوز زندگیمم ولی ی جاهایی لازمه بد بود تا مرد احساس مسئولیت کنه خرج کنه بفهمه زنش لازم داره امکانات

بابام اومده بودن خونمون میخواست ببره بده برام درست کنن نذاشت گفت خودم میبرم الان2ماه میگذره منم مغزمو دیگه نمی‌کشه سر هرچی باهاش بحث کنم تهش به دعوا میکشه 25سالمه ولی انگار40سالمه از نظر روحی و اعصاب

[QUOTE=373120410]بابام اومده بودن خونمون میخواست ببره بده برام درست کنن نذاشت گفت خودم میبرم الان2ماه میگذره منم مغزم ...[

باهاش بحث نکن...خودت زن غر غرو نشون نده با سیاست...بزو جلو توی پیامم چرا اسمی از خانواده ت نیوردم چون مردا مغرورن و پرو فکر میکنن منته نه کمک...این بار هرکار خواستی بکنی از خانواده خودش مایه بزار برای هرچیزی...خودت حرص بدی چی درست میشه..