چقدر بعضیا شلخته وتنبلن

[QUOTE=373080223]به نظرم حرفاتون ربطی نداشت به موضوع تاپیک  الان اکثرا شاغل هستن خانوما  الان دیگه زندگی ...[/QUOTEمن کلی میگم اتفاقا اطرافم زیاد دیدم از این شاغل ها که زندگیشون داغونه خیر سرشون یعنی شاغل هستن خب زنه بشین سر خونه زندگیت با مدیریت قناعت زندگیت بچرخون همون پول هم پس انداز میشه اگه خوب استفاده کنی مرد بیچاره هم بیاد ببینه آرامش داره خونش همون پول کوفتی زن هم جبران میکنه

اتفاقا همون سر کارایاش شاغلاش هم بدترن بمونن خونه خوبه رفتن سر کار یه بهونه دارن برا شلختگیشون

واااااااااای دلم میخواد شوهرشو خفه کنم خاله زنک آشغال 

فک کن شوهر ادم بره خونه ی جاری پشت زنش حرف بزنه😬..منم اگه یه همچین شوهر عنی داشتم افسرده میشدم و به خونه و خودم نمیرسیدم

خب تو اشتباه کردی ساعت ده بدون هماهنگی رفتی خونه مردم اونم کسی که بچه کوچیک داره معلوم نیست شبش و چطوری گذرونده فکر کردی همه مثل خودت هستن برنامه زندگی شون منم دیشب بچه ام مثل چی گریه میکرد نشد ظرف بشورم اومدم شیرش دادم خودمم هم خوابم برد پس یعنی شلخته هستم چه ربطی داره 

دقیقا... منم کسی سرزده بیاد درو باز نمیکنم قشنو معلومه کسی که سرزده میره هدفش چیه😏بعضیا واقعا بیشخصیتن که سرزده میرن

مادرشوهر من سرزده میومد درو باز نمیکردم چون وقتی میاد چشمش همه جای خونه کار میکنه یه بار اومد من یه لحظه رفتم تو حیاط دیدم بدو بدو رفته سمت اتاق خواب درشو باز کرد نگاه کرد بدو بدو برگشت نشست 🙄خونشونم نزدیکه 

ب شما مربوطه؟

بچه داره شاید نتونسته طرفا شامشو بشوره 

قبل رفتن خونه کسی بهش زنگ بزنین.مث مادرشوهر من نباشین!

اینا برای جاری فقط شاخن😂

وای چقدر شلخته😕

اره تا تو بترکی بسوزی حالا برو هی خوش خدمتی کن برای شوهرت 

والا انگار یه ده ساله ظرف نشسته من هر وقت بچه ام آروم باشه آشپزخونه مرتب میکنم برقش خاموش میکنم میام سراغ بچه ام ولی اگه بچه ام گریه کنه میام سراغ بچه ام شوهرمم هم دعوام میکنه میگه بچه الویته نه کار خونه 

منم دیگه دل خوش ندارم

خونم خیلی داغونه 

دستو دلم نمیره جمعش کنم

تو از مشکلاته مردم چه میدونی

چ بی ادبی. سر زده رفتی زبونتم درازه

یه بار نامزد بودم بعد برادرشوهرم سرزده اومد خونه مامانمینا(از شهرستان سرزده اومده بود شهرمون زیارت) از قضا هممون مریض بودیم و یکی دوهفته خونمونو اون جور که باید تمیز نکرده بودیم بعد از اون به بعد همیشه جلوی من میگه یه بار یه جا رفتم اصلا خوشم نیومد از زندگیشون خونشونو گوه برداشته بود.. حالا خونمون اون قدر بد نبود فقط حیاط تمیز نبود و ظرفا نشسته بود