خانوما خواهش میکنم یه چیزی بگین دلم آروم بشه
من با یک مرد بد سالها زندگی کردم. از اوصافش بخوام بگم حالا حالاها باید بنویسم. وقتی یادم میاد چقدر چندش و بی غیرت و بددهن و ستمکار و کثیف و بی وجدان و..... خلاصه همه مدل بد بود، و چقدر در مقابل خودش و خانواده نامحترمش صبوری میکردم تا بگذره، انگار دنیا روی سرم آوار میشه. حتی یادآوریش هم بهم حس ستم دیدن میده.
از فکر ستمی که سالهاااا در حقم شده اونم توسط شخص و اشخاصی که هیچ برتری نسبت به من نداشتن، واقعا بهم میریزم.
بقول جاری هام(اونا هم طلاق گرفتن)، ما شرمنده عزت نفس خودمون هستیم