2777
2789
عنوان

معجزه ای که ده سال پیش دیدم

14360 بازدید | 72 پست

سلام دوستان ده سال پیش معجزه دیدم بارها خواستم تاپیک بزنم ولی اینکه کسی باور نکنه مانع میشد .الان تاپیک ژوانی بودم حس خوبی بهم دست داده و دلم میخواد  لطفی که خدا بهم کرد رو براتون بگم ..فقط از قبل تایپ نکردم چون الان تصمیم گرفتم براتون بگم .


فقط دوست دارم بگم خدا همیشه هست .مرسی و عذر میخوام بابت از قبل تایپ نکردنم لطفا صبور باشید تا تایپ کنم ...ولی خیلی خلاصه و یک جا براتون تایپ میکنم 

دوست دارم اگه شما هم معجزه دیدین برامون تعریف کنید .

https://www.bibakmusic.com/30528/music-%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%a2%d9%87%d9%86%da%af-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d9%88%d8%b4-%d8%b4%d9%85%d8%b3-%d9%be%d8%af%d8%b1.html

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مرسي عزيزم

عزیزم من الان شرایطم جوری نیست که دست به قران بزنم. ولی از ته دلم برات دعا کردم باردار باشی عزیزم. 

به نیت اینکه از بی بی حضرت فاطمه زهرا و ۵ تن جواب ازمایشت مثبت بشه و حامله باشی برات ۵تا صلوات فرستادم.الهی آمین 🤗😍😙

💚خداجونم هزاران بار شکرت.👸

پونزده سال پیش خدا بهم یه دختر داد دختری که مشکلات خودش رو داشت  خلاصه کنم مشکل ژنتیکی که تا الان هم مشخص نشده چی هست و چه خواهد شد متاسفانه 

مشکل دخترم من رو خیلی به خدا نزدیک کرده بود .خیلی براش وقت و هزینه صرف میکردیم .چهار ماهش بود که متوجه شدیم کلیش مشکل داره و پنج سالش بود که دکتر گفت عمل بشه .قبلش گفتم که مشکلات زیادی داشت و دست و بالمون حسابی خالی بود من یه مادر بیست و هفت هشت ساله بودم  که حدودای ۲۳سالگی مادر شده بودم مادر یه بچه ی .....نه مادر داشتم نه مادر شوهر و پدر شوهر خودمون بودیم کسی نبود حمایت مالی کنه و طی این پنج سال حسابی کف گیر ته دیگ خورده بود .‌‌‌بینشم من چند بار طلا گم کرده بودم و خواهر بزرگم همیشه دعوام میکرد چرا گم میکنی ....خلاصه این عمل کلیه سه عمل بود که ما عمل دومش رو دیگه یک ریال نداشتیم .طلاهای یادگاری مادرم بین ما خواهرا میچرخید و گردنبند مادرم پیش من بود و گمش کرده بودم ولی میترسیدم به خواهر بزرگم بگم گم شده ولی خواهر کوچیکم میدونست . خواهرام برای  عمل جراحی دخترم طلاها رو فروختن   خدا میدونه چقدر سخت بود فروختن یادگاریای مادرمون ...منم به خواهر بزرگم گفتم که گردنبند رو فروختم برا تکمیل پول جراحی ولی دقیقا به اندازه ی پول گردنبند پولمون کم بود .و ما هیچ گونه نمیتونستیم اون پول رو جور کنیم چون جراحی قبلی هزینش بسیار زیاد بود ..دو روز مونده به نوبت عمل جراحی و پول ما کم بود ‌داشتم نماز میخوندم و گریه میکردم با مادرم و خدا  کلی حرف زدم گفتم اگه گردنبند رو گم نکرده بودم الان مشکلی نبود .گریه هام بلند بلند شده بود ..خوب که سبک شدم داشتم نمازم رو ادامه میدادم آخرای نماز بودم  سر از سجده بلند کردم که سلام بدم یهو دیدم از رو به رو  چیزی  به سرعت نور پرت شد سمت صورتم  طوری که  سرم رو عقب کشیدم  نگام افتاد رو سجاده گردنبند مامانم تو سجاده بود همون گردنبند گم شده .‌.میدونم دور از باوره ولی به روح فاطمه ی زهرا قسم همش راسته ...عصرش گردنبند رو فروختیم و پول عمل دخترم جور شد ..


https://www.bibakmusic.com/30528/music-%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%a2%d9%87%d9%86%da%af-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d9%88%d8%b4-%d8%b4%d9%85%d8%b3-%d9%be%d8%af%d8%b1.html

اقيانوس جون ببخشيد وسط تاپيك شما گفتم

اختیار داری عزیزم انشالله که بارداری 

https://www.bibakmusic.com/30528/music-%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%a2%d9%87%d9%86%da%af-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d9%88%d8%b4-%d8%b4%d9%85%d8%b3-%d9%be%d8%af%d8%b1.html

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز