اون رفتاراش همیشه سرده وقتی نیازم داره من همیشه به حرفاش گوش میدم و تشویقش میکنم که پیشرفت کنه حالش خوب باشه
من زیاد آدمی نیستم که احساساتمو بروز بدم ولی وقتیم میخوام یکم از مشکلاتم حرف بزنم اصلا کنجکاوی نمیکنه و حاضر نیست گوش بده اصلا همدلی و دوستی رو بلد نیست
احساس میکنم با ادامه دادن به این دوستی خودمو نادیده میگیریم چون این منم که رفیق اونم و تو این رفاقت فقط من هستم شدم مثل یه تراپیست واسش..
شما باشین چیکار میکنین؟ چطور تمومش کنم این رابطه سمی رو