توروخدا اصلا اصلا بد بهم‌نگین خیلی دوسش داشتم خیلی نشد برسیم بزور مجبورم کردن ازدواج کنم
امروز کل روز به یادش گریه کردم عذاب وجدان دارم از این حسا با بچه تو شکمم
چند سالته؟
چند سال از اون ماجرا گذشته؟
یاخدا حامله هم شدی بعد یادت افتاده
دوسش داشتی واقعا زندگیت زهرم میشد با کس دیگه ازدواج نمیکردی
فقط دلت تنگ گذشته شده همین دوست داشتنی در کار نیست
شاید بخاطر هورموناته عزیزم
آخی عزیزم😔💔
انشالله خدا ب قلبت آرامش بده
شخص خوبی بود؟
منم هم درد توم
کاشکی از یادم بره خیلی دوسداشتنیه و جذابه دوس دارم بخورمش کاشکی بهم میرسیدیم کاشکی اونم عاشق من بود چقد خوب بود همه چی
اینطور نیست بخدا من خودمو به هر راه زدم نشه ولی شد
این چن سال صد بار رفتم ک جدا شیم صد بار خواستم طلاق بگیرم اون صد و یک بار با مهربونی و ذات خوبش خونوادمو راضی کرد برگردم ینی دیگ وقتی گفتم نمیخام برگردم خونوادم لج میکردن میگفتن هیچ مشکلی ندارهداین پسر چرا اینکارا رو میکنی
راس میگن دوس داشتن نباشه هیچوقت نمیاد
خیلی خوب ولی یهو رفت وقتیی ک میتونست باشه منم وقتی فامیل اومد خاستگاری خونوادم دیگ خون به مغزشون نرسید هر طور شده باید قبول کنی کی بهتر از این
اون دم دمای عروسی برگشت گفت جدا شو چیکار کن چکار نکن منم خیلی تلاش کردم ولی نشد ما ی سال و نیم نامزد بودیم دوماه قبل عروسی برگشت اونم وقتی رفتیم مغازش برا خرید و فهمید چخبره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
