ماسه ساله ازدواج کردیم طبقه بالای مادرشوهرمیم ب اصرارمن گفتم خونه بخریم طلاهام وماشینی ک باباش قبل عروسی براش گرفته بود فروختیم‌ی مسکن مهرنیمه کاره خریدیم ک۴۰۰ملیون دیگ بایدقسط پزداخت کنیم ومعلوم نیس کی تکمیل شه شوهرم تک پسره خونه روزدب اسم باباش یهفته توخونه باهاش قهرکردم التماسش کردم گریه کردم گفتم بزن ب اسم خودت قبول نکرد واخرش کارخودشوکرد الانم۱۳۰ملیون پول داریم بازم حساب باباشه وده روزه باهاش قهرم وحرفی نمیزنم چون گفتم بزنش ب حساب خودت واصلااا قبول نمیکنه منم تصمیم گرفتم باهاش حرف نزنم خیلی زجرم میده انقدکه بچه ننس ی آبم بدون اجازشون نمیخوره روزی پنج شیش ساعت پایینه واصلاااحرف منوگوش نمیده هرچی اونابگن همون کارومیکنه ومن شیش ماهه قهرم بامامانش وخونشون نمیرم امروزبهم میگه ب شرطی پولومیزنم ب حشاب خودم ک بری بامامانم آشتس کنی وبهش احترام بذاری واونجورک من میگم رفتارکنی منم قبول نکردم ده روزه تواتاق میخابم اونم توهاله اینم بگم ی دختر یساله دارم شماباشین چیکارمیکنین
طلاهاتو کی خریده بود؟؟؟
این شوهرو فقط باید بزاری لای دیوار.و روشن آجر بچینه.
وا نده رو تصمیمت بمون
من باشم کوتاه میام قهر نمیکنم با زبون و چرب و نرم شوهرم میکشم سمت خووووودم اصلا دیگه اسم خانواده ش نمیارم مانور قهر و اشتی رو راه نمیندازم.....هیچ کاریم ندارم زندگیم میکنم میخورم و میشینم و کیف میکنم
وا قسطاشم بگو باباش بده پس
نه گلم خانواده ش هستن بالاخره بد پسرشون نمیخوان که الانم شوهرت تازه مستقل شده چم و خم زندگی رو بلد نیست فکر میکنه تو‌دشمنشی اونا خانوده ش ک عمریه باهاش بودن ولی بدون ۱۰سال دیگه شوهرت پخته میشه و ب درک میرسه شما فقط داری حرص میخوری و زور میزنی و خودت از چشم میندازی.ی خانم صبور باش احترام نگه دار اگرررررر که نخواستنت اون وقت شوهرت کف پاتم میبوسه قدرت میدونه...ولی الان داری زندگیت سرد میکنی...جدات ببر پیش شوهرت نذار نبودت و قهرت براش عادی بشه
عزیزم چون قهر کردنات براش عادیه گریه ت بی ارزش شده باید قدرتمند باشی لحن اروم ک بهت اهمیت بده....وگرنه میگه بابا ولش کن این خودش قهر میکنه خودشم اشتی....خب این وسط کی ضرر کرد تو یا اون؟؟؟بنظرم مودت عوض کن
اصلا کوتاه نیا ک تا اخره عمرت باید باج بدی
