2777
2789
عنوان

دلتنگی

39 بازدید | 0 پست

دوستان من یک دوستی داشتم که مادرم بود یعنی عشقش بی قید و شرط بود وقتی مریض میشدم از مادرم بیشتر به فکرم بود مادر خودم یکم خشک و سرد ولی این من با این دوستم فهمیدم که مادر داشتن یعنی چی حرفام رو بدون قضاوت گوش میکرد ،تو شرایط سخت کنارم بود و حمایتم میکرد من ازش عشق بی قید و شرط یاد گرفتم یاد گرفتم که چطور بی توقع دوست داشته باشم چطور آدم ها رو بفهمم چطور آزادانه دوستشون داشته باشم توی موقعیت های سخت حامی ام بودو منو در آغوش میکشید کاری که مادرم برام نمیکنه الان که ما از هم مجبور شدیم دور بشیم ازش خواستم همدیگر رو ببینیم ولی اون جوابی بهم نداد اولش فکر کردم که ازم دلخور بعد از یکی شنیدم که شاید نمیخواد ازت دوباره خداحافظی کنه و نمیخواد که برات دوباره وابستگی ایجاد بشه ولی من هیچ وقت فکر نکردم که ما از هم آخرین خداحافظی رو کردیم و فکر میکردم که هرچند دیر به دیر ولی همدیگر رو میبینیم ولی اون به این کار هم راضی نیست وقتی اون شخص بهم گفت دیگه نمیخواد درد خداحافظی دوباره رو بکشید حالم از اونموقع خراب نمی‌دونم البته الان هم شرایط خیلی سختی دارم و برای همین دلتنگی و خلا نبودش رو بیشتر حس میکنم به نظر شما من چکار کنم شما این تجربه رو داشتید برای من که عذاب خیلی سخت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز