دماغمو عمل کنم خیلی بدبختی کشیدم بعد از عملم مریض شدمو و همش راهی بیمارستان بودم الان دو هفتس عمل کردم بعد مامانم هی به من گیر میده میگه نخند همین باعث استرسم شده به محض اینکه مامانمو میبینم بی دلیل خندم میگیره اونم خنده های شدید بعدش استرس میگیرم یهو گریم میگیره
خیلی داره بهم سخت میگذره بخدا به مرگم راضی شدم
از همه سخت تر اینه وقتی مامانمو میبینم خندم میگیره