اسم های فرضی دوتا پسرخالم (رضا و امیر)
بچه ها من مثلافکر کنید با رضا تو رابطه بودم و بخاطر مسایلی که خیلی طولانیه کات کردیم. بعد از یکسال با امیر تو رابطه رفتیم و تا الانش باهمیم. بعد من امشب تو خواب دیدم که با یه غریبه ای دارم ازدواج میکنم و خیلی خوشحالم. و هردوتا پسرخالم هم دعوت بودن. عروسی بهم خورد و داماد داد میزد و اینا. بعدش چشمم به رضا افتاد که دوتا دستشو گذاشته رو صورتش و داره اروم گریه میکنه و میگه منو ببین به کیا فروختی. من هم حسااابی شرمنده بودم و خجالت میکشیدم نگاش کنم. بعدش اومد دستمو گرفت گفت دیگه قول بده بعد این ولم نکنی بخاطر هیچکس
ولی امیر تو خواب عین خیالش نبود. یعنی میدونستم دعوته ولی نمیدیدمش اونجا. از صبح به زور دارو سرپا هستم. بچه ها توروخدا کسی تعبیرشو میدونه. یا نظری راجع به این خواب داره داغووونم😔