یهو یه حرف و رفتار. منو بزرگ میکرد و هرچی دلش میخواست مودبانه اما تحقیرگرانه اما از نظر خودش انتقاد بهم میگفت یعنی این بار اخر ۹تا ویس بهم داد ۱۷ دقیقه شد و بعد این ۱۷دقیقه من تمام وجودم از هم پاشید و برای سرپا شدنم ۴ماه زمان گذاشتم
سرپا شدم تغییر کردم درسمو گرفتم خودمو احیا کردم اما هنوز نتونستم فراموشش کنم
حرفی که بهش زدم این بود من به خاطر تو و حرف موندم پیشت و انتظارم ازت علاقه واقعیه
اون این کلمه به خاطر تو رو گرفت و تبدیلم کرد ب ی دختری که دنباله پوله و پول پرست و آهن پرست و .....
آه خیلی درد داشت اون حرفا