بعد چون بدهیاشون صاف کن گف خونه پدری روبفروشیم,حین قمار غرق مشروب هم شد،درحدی ک فقطبطری مشروب دستش بود و میخورد،و چون برا خاله خانمش مشروب تهیه میکرد ک اون ازشهرستان اومده بود خودشممعتادمشروب شد،خونه پدری روفروختیم و مغازع اینا و کل ارثشو سر قمار و ورشکستگی ک حیوونارو اورد برباد داد