حالم خوب نیست همش گریه میکنم من دانشگاه رو بدون اون پسر نمیخوام ای کاش رشته هامون مشترک بودش یا ترم هامون یکی بود هردومون مهندسی هستیم منتهی متفاوته ترم قبل باهاش یک درس پایه داشتم ولی این ترم هیچ غلطی نتونستم بکنم تا باهاش همکلاسی شم دارم دق میکنم خدا رو به تک به تک پیامبراش قسم دادم یک معجزه ای شه و باهاش همکلاسی شم ولی واقعا بعید میدونم که بشه اصلا دل دماغ دانشگاه رو ندارم میدونم فردا برم دانشگاه باید همش گریه زاری کنم هیچ جوره با این قضیه نمیتونم کنار بیام میدونم باز باید حسابی خودمو بخاطر این قضیه اذیت کنم حالم خوب نیستش