یه کافه ای هست هر اخر هفته با دوستام میریم اونجا و صاحب کافه از دوستم خیلی خوشش میاد چند وقتیه همه جوره پیشنهاد میده ولی دوستم رد میکنه😅
امروز بعد از قلیون کشیدن حالش بد شد پسره انقدر حواسش هست و نگاهش میکنه متوجه شده بود گفت براش اب قند و شکلات بیارن و وقتیم رفت بیرون از ما حالشو پرسید، هفته ی پیشم کیفشو جا گذاشته بود بدو بدو آورد براش😂
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.