ما خونه هامون دیوار به دیواره
بعد من داشتم بیرون گل های جدیدی که خریده بودمو تو باغچه میکاشتم
این روانی صداش بلند شد
میگفت : عزیزم تو فقط به من پیام دادییییی من انتظار ی کادوی گرون داشتم من خیلی حساسم تو هنوز نفهمیدی و لوس بازی های دیگه
( دوستان از الان بگم تو حیاط داشتن بحث میکردن منم تو حیاطمون بودم برا همینم کامل شنیدم )
شوهرش دیگه کفری شد همش میگف هرروز ی چیزی میخوای بسه من بهت تبریک گفتم دیگه مرگت چیهههه
زنشم همش میگف ی هدیه ندادی بهم من برات ارزشمند نیستم یعنی؟
شوهرش بیچاره دیگه رف تو خونه دیگه من چیزی نشنیدم جز صدای در
من حق به شوهرش میدم اخه این لوس بازیا چیه در میارین اقا ی تبریک و بوس و بغلو تمام
کلا از آدمای اینمدلی و لوس و امثالشون متنفرم
بنظر شما حق با کیه؟