فکر میکردم باید قانع باشم زیاد کافه باهاش نمیرفتم اگه هم میرفتیم همیشه عذاب وجدان داشتم برا قیمتا چیز ارزون سفارش میدادم.برا تولدم رفت فقط برام ی ست خونگی خرید و گل که با پلاستیک دورش بود....اون وقت برا دختره کیک و گل و عروسک و قاب خریده بود.اونو مدام کافه میبرده با قلیون و فلان و بهمان
هی خدا چقدر نادون بودم .۸ماه داسته بهم خیانت میکرده من ۳سال تو زندگیش بودم.الان می فهمم چرا باید پرتوقع بود چرا باید دنبال پول پسر باشی.....