دیشب هم تاپیک زدم
من واقعا قصد دخالت تو دعوای دو تا برادر رو ندارم
ولی الان برادرشوهرم ازم خواسته که شوهرم رو راضی کنم
قضیه از این قراره که روستای پدری شوهرم تبدیل شده به یه جای گردشگری
برادرشوهرم هم با کمک اینستاگرام و چند تا از دوستاش اکیپ های تفریحی میبره اونجا
الان چند باری میشه که آشنا هاشون زنگ زدن که برادرت مشر.وب میخره و هم خودش میخوره هم به اون توریست های که آورده میده
دیشب سر این شوهرم زد تو دهن برادرش و کلی دعواش کرد گفت که دیگه اجازه نداری کارت رو ادامه بدی و میمونی تو مغازه بابا یا یه کار دیگه انجام می ی
من همون شب بعد دعوا رفتم دلداریش دادم
بعد امروز بعد ازظهر اومده میگه من خودم نخوردم و نمی خورم
ولی اونایی که برده بودم میخواستن
من حتی میدونم خریدش هم برای کس دیگه ای هم گناه داره ولی اینا گیر دادن که ما میخوایم
منم از چند نفر پرسیدم کسی آشنا داره که همچین چیزی بفروشه منم بوردمشون که بخرن
ولی ظاهرا مردم روستا و فامیل فهمیدن و به شوهرم گفتن
الان قراره شنبه باز دوباره اکیپ ببره ولی شوهرم اجازه نمیده پدرشوهرم هم در جریان نیست
یعنی هنوز بهش نگفتن چون بفهمه حتی احتمال داره سکته کنه رو این چیزا خیلی حساسه
دیگه برادر شوهرم گفت اگه میشه با شوهرم حرف بزنم که اجازه بده بره
ولی من نمی دونم که این کار رو بکنم یا نه؟
دوست دارم به برادرشوهرم کمک کنم
ولی از طرفی هم میگم اگه باز بره کارش رو ادامه بده و اتفاقی بیافته من چیکار کنم