حسی که دارم تجربه میکنم اصلا قابل گفتن نیست عزیزم ..
منو تبدیل به ی آدم بی رحم کرد که اگه کسی بمیره ناراحت نمیشم ، فقط میگم قسمت هممونه حتی عموم به رحمت خدا رفت. ولی ی ذره اشک نریختم . در حالی که قبلا با کوچکترین اتفاقی احساساتی میشدم ..
خانوادم همش مقایسم میکردن با بقیه ، خواهرامم مقایسم میکردن با فلان کس .. هی میگفتن لاغری یکم چاق شو سیخ جارو.
ببخشید نمیدونم اینجا جاش نیست اما .. از بس لاغر بودم بقیه میگفتن این چرا به بلوغ نمیرسه. اما الان هیکلم عالی شده . من سر همون کمبود ها سر اون مقایسه ها اعتماد به نفس مو از دست دادم