سلام لطفا با لحن بد یا تیکه امیز راهنمایی نکنید اولین روزی که همراه پدرم برای دانشگاه رفتم یکی از مسولین دانشگاه که از قضا 46 یا 47 سال سن داره پاپیچم شده بود و یک جورایی کرم میریختش اولین روزی که همراه با پدرم برای ثبت نام دانشگاه رفتم حدود یک ساعتی کارم پیشش طول کشید همون لحظه که پدرم براش کار پیش اومد و از اتاق رفت بیرون همش راجب خودم سوالای شخصی میپرسید و اول از همه پرسید 20 سالته منم خیلی سرسنگین و خلاصه جواب رو میدادم که بهم گفت شخصه دختر زرنگ و سرزبون داری هستی منم تشکر کردم فردای اون روز هم که رفتم دانشگاه دیدم سر راهم اومد و شروع به حرف زدن کرد و یک جورایی حالت لاس زدن پیدا کرد که سری بحثو پیچوندم و در رفتم بعد اون هم که دانشگاهمون شروع شد بعضی وقتا یکدفعه ای سر راهم سبز میشد و همیشه با یه حالت خیلی عجیبی نگاهم میکردش و یه لبخند که متنفرم از این میمیک صورتش یک روز که رفتم دفتر دانشکده کار برام پیش اومد دیدم پشت سیستم نشسته و گفت که چه کاری پیش اومده برات بهش گفتم گوشیم زنگ خورد همون لحظه ریجکت کردم دیدم داره سعی گوشیمو نگاه میکنه بعد رو کرد بهم گفت کیه چرا جواب ندادی که من یه اخم ریز کردم و گفتم پدرمه بچه ها بعد اون هر سری دیدمش بخدا میگرخیدم حس بدی بهم دست میداد اینکه متاهل هست یا نه رو نمیدونم ولی اینکه اینقدر پیگیر رفتار میکرد باعث ترسم میشد رفتارش رو بقیه دانشجو ها و دخترا دیدم اصلاا خوش اخلاق نیست و اتفاقا خیلی بدم رفتار میکنه ولی هر سری که یکدفعه ای تو راهرو یا سالن امتحانات دیدمش لبخند میزد و میومد جلو طوریکه بچه های کلاسمون هم متوجه شدن اخرین بار هم سالن امتحانات دیدمش که اومده بود سر جلسه رو به روم وایساد و اروم باهام حرف میزد و میگفتش چطوری خوبی امتحانو بلدی و هی سوال میپرسید طوریکه دوستم بعد امتحان گفت چیکارت داشت چیا میگفت بهت حتی سر جلسه مراقب هم بودش ب اینکه خیلی ادم بداخلاق و بدعنقیه دو بار موقع تقلب چشم تو چشم شدیم هیچی بهم نگفت حتی یک بارم اومد تو جلسه امتحانمون با اینکه مراقب داشتیم اومد پیش مراقب وایساد و دقیقاااا رو به روی من وایساده بود و هی خیره گا رد اینقدر ترسیده بودم کل دستم خیس عرق شده بودش ه صندلی اورده بود رو به روم گذاشته بود و خیره خیره نگاه میکردش همون لحظه مراقبمون گفت یک لحظه مراقب کلاس باش من سرویس برم میام همو لحظه که مراقب رفت گفتم میشه یک لحظه ورقه تقلبمو در بیارم اروم اومد بالا سرم و گفت سریع تقلبتو بنویس و همش مراقب بودش که مراقبمون نیاد درون کلاس همینکه دید مراقب نزدیکه و داره میاد دستش رو روی شونم گذاشت و فشار داد گفت سریع جمع کن طرف اومد الان شنبه برامم کار پیش اومده مجبوری باید برم دفترش نمیدونم چجوری باهاشش برخورد داشته باشم استرس دارم