پیش میاد دیگه. من خودم ۱۴ سال پیش، یک ماه قبل اینکه همسرم بیاد خواستگاری یه خواستگار داشتم ، با خواهرش تو یه دانشگاه بودیم .خواهرش منو دیده بود پسندیده بود.خانوادش هم دورادور خانوادمو میشناختن. آخه شهرمون نسبتا کوچیکه. خلاصه اینا اومدن مراسم خواستگاری خیلی خوب بود من هم پسندیده بودم.خانواده خیلی خوبی داشت وضع مالیش هم خوب بود خودش هم به نظر پسر خوبی میومد. اونا هم پسندیده بودن چون موقع رفتن مامانش میگفت من. یکی دو روز دیگه زنگ میزنم.موقع رفتن هم خیلی خوشحال بودن حتی پسره. ولی نمیدونم چرا اصلا دیگه خبری نشد ازشون ، خیلی تو ذوقم خورد. ولی الان خیلی خوشحالم که جور نشد همسر خودم و خانوادش همه جوره از اونا سرترن. به خواهرت بگو ناراحت نباشه. حتما خدا خیلی بهترشو براش کنار گذاشته😍
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
یادت باشه تو این دنیا هیچ چیزی از هیچ کسی بعید نیست... اگر مادر شدی یادت نره اول تو باید شاد و قوی باشی تا بتونی شاد بزرگش کنی یک بچه از همون روز تولدش نگاهش به خنده های مادرشه نه رنگی بودن اتاقش... شوهر خدا نیست نون شبت گرو اون نیست پس از سر ناچاری کنارش نمون اگر حرمت گزار نیست .