ایشالله ک بتونی گلم😄بهت واقعان افتخار میکنم❤🤌🏻
حقیقتا منم یه مینا داشتم بهترین پرنده ی ک داشتم اون بوده خلاصه مریض شد ولی کسی حاضر نشد ک ببره دکتر💔😄و چشم هاش کاملا عفونت کرد و نمی تونست راه بره🙂 و خیلی براش گریه کردم خیلی و بهش قرص سرماخودگی تا10روز دادم بهش و چشم هاش خوب شد😃ولی دیگ نمی تونست راه بره😥😭و روز چهلم پدربرزگم بابام اونو ازم جدا کرد وداد به پسرعمه ام🙃😭ومنم شبها دق کردم از نبودنش ومیدونی اون دیگ طاقت نیاورد و وقتی ک توی خونه ی پسرعمه ام ازاد بود روی سفره غذاخوری شون فوت میشه😭
و..... حال من هیچکس درک نکرد بچمو ازدست دادم چه صبحت های ک باهاش نکردم همش باهاش حرف میزدم هعی بهش میگفتم نگاع چه دوست خوبیم 😔چه روزهای خوبی بود حیف😔😭نمیدونم حال اون طفلک چطور بود😭همش به خدا میگفت الان خوبه حالش؟ داره چکارمیکنه؟ همش دعام این بود ک حداقل بتونه راه بره یا حالش بهتر شه
من واقعان صاحب خیلی بدی بودم وهستم😭😔